- علف شیر
- گیاه ارمن (بلسکی)، شیر پنیر از گیاهان
معنی علف شیر - جستجوی لغت در جدول جو
- علف شیر
- شیرپنیر، گیاهی خودرو با ساقۀ راست، برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد، غالیون، علف پنیر
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خار اشتر راویز
سیرک از گیاهان
سیس شیرخوری
شیر پنیر از گیاهان پنجه واش
شابانک
گیاه شوره
گیاه شپش شپشه گیر از گیاهان، مویزک
مرغزار چرا گاه شوند زار زمینی که در آن علف بسیار بود چراگاه مرتع
جانوری که علف خورد، پرخور شکم پرست
بلارج گیاه دوخ
داره دهره آنکه علف چیند، ابزاریست مانند داس که به وسیله آن علف و یونجه را چینند، چیدن علف. یا موسم علف چین. فصل چیدن علف، قسمتی از زمین سراشیب بین دو بخش زمین زراعتی یا قابل زرع
شیرپنیر، گیاهی خودرو با ساقۀ راست، برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد، غالیون، علف شیر
زمینی که محصولات باقی مانده در آن به مصرف چرا می رسد، پولی که دامدار در برابر چرای دام به صاحب زمین دارای آب و علف می دهد
چرک، چرا گاه چرنده علف علفخوار، مقداری علف که جهت دسته ای از ستور صرف شود: علف چر مالهای ما روزی یک خروار است، زمینی پر غلف که گاو و گوسفند و جز آن - ها در آن چرند مرتع
داره دهره ابزاریست از نوع داس کمانی شکل که در طویله به وسیله آن یونجه و امثال آن را بریده به چهارپایان دهند
وسیله ای شبیه داس که بر پایه ای چوبی نصب می کنند و با آن دسته های یونجه یا علف دیگر را به تکه های کوچک برش می دهند و در توبره یا آخور چهارپایان می ریزند